کشکول ماه نشان
پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, :: 5:22 :: نويسنده : عبدالله حضرت عيسى علیه السلام بجمعى گذشت كه شادى مي كردند، فرمود اينها را چه شده عرض شد يا روح اللَّه امشب دخترى را براى مردى برند و اينها شادند، فرمود امروز شادند و فردا گريان يكى از آنها گفت چرا يا رسول اللَّه؟ فرمود چون عروس آنها امشب بميرد پيروانش گفتند خدا و رسولش راستگويند و منافقان گفتند فردا نزديك است صبح كه شد آمدند و او را زنده ديدند و چيزى رخ نداده بود گفتند يا روح دخترى كه ديروز گفتى ميميرد نمرده عيسى فرمود خدا هر چه خواهد كند ما را نزد او بريد در رفتن بيكديگر پيشى گرفتند تا در را زدند شوهرش بيرون آمد عيسى باو گفت از بانويت اجازه گير براى من نزد او رفت و گفت روح اللَّه و كلمة اللَّه با جمعى بر در خانه انتظار تو را دارند چادر بر سر كرد و آمد عيسى باو فرمود امشب چه كار خيرى كردى؟ گفت آنچه كردم پيش از آنهم ميكردم، هر شب جمعه سائلى بر ما گذر ميكرد و خوراك تا شب جمعه ديگر را باو ميداديم ديشب آمد و من بكار خود مشغول بودم و فاميلم شغلها داشتند فرياد كرد كسى جوابش نداد و باز فرياد كرد و جواب نشنيد تا چند بار فرياد زد من كه آوازش را شنيدم بوضع ناشناسى برخاستم و باندازه معهود باو رساندم عيسى فرمود از مجلس خود بكنار رو و بناگاه زير جامه او يك افعى بود چون تنه خرما كه دم خود را گاز گرفته بود عيسى فرمود بدان چه كردى خدا اين بلا را از تو گردانيد. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم با پیروی وترویج معارف اسلامی در کلیه مراحل زندگی پیروز و سربلند باشید. @Asemaneabima آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |